تاربام، گذرگاه سکون به قلم مریم دولتیاری
پارت چهل و هشتم
زمان ارسال : ۳۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
پارت هدیه💙
کمند چیزی گفت و باز من نشنیدم. سخنش طولانی بود و زمان برد. بعد از آن یکی از زنها که سرحالتر و محکّمتر از دیگری به نظر میرسید اخم کرد و حق به جانب حرفهایی زد که حالتی تهاجمی داشت. کمند نیز محکّم سرش را به دو طرف تکان داد و گویا با او مخالفت کرد.
اصلاًرمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد
اسرا
10خوب پدرراست میگه یهوروزقتل سوگندپیداشددانیارواکنشش خیلی تندنبودبودآیا؟